شبگردی

در شهر من مردی است که شب ها روی دیوارهای شهر عربده می کشد؛ اینطوری، آآآآآآآآآآآآ

شبگردی

در شهر من مردی است که شب ها روی دیوارهای شهر عربده می کشد؛ اینطوری، آآآآآآآآآآآآ

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

بدون شرح

نقش سرماخوردگی در مشکلات اجتماعی

 

یکی از مشخصه های ابر شهرها افزایش جمعیت کارمندان در سطح شهر است. با سرد شدن هوا و بارش باران یکی از نشانه های بروز سرما در شهرها ظاهر شدن افرادی است که نشانه های سرماخوردگی را در خود دارند. یکی از توصیه هایی که پزشکان در خصوص سرماخوردگان می کنند این است که از خانه خارج نشوند و علت آن را انتقال ویروس سرماخوردگی از طریق هوا می دانند و راه کم کردن این انتقال را در خانه ماندن بیماران می دانند. در شهرهایی که جمعیت کارمندان بسیار زیاد است، در خانه ماندن به نوعی که پزشکان می گویند امکانپذیر نیست یا کارمندان ترجیح می دهند تا لحظه ای که بیماری شدت نگرفته است در محل های کار خود حاضر شوند و این ذهنیت اشتباهی در فرهنگ عمومی است که این روزها جا افتاده است. برای اصلاح این فرهنگ باید زیرساخت هایی را فر اهم کرد که کارمندان فارغ از هر دغدغه ای هنگام بیماری در خانه بمانند و استراحت کنند. اما اعلان های نهاد های مختلف در این خصوص از کارایی خوبی برخوردار نبوه اند و باید برای این مسئله چاره ای بیشتر از توصیه های گاه و بیگاه صورت گیرد. تا زمانی که این اصلاح فرهنگ به صورت کامل نجام شود چاره ای نیست جز اینکه بپذیریم کارمندان ترجیح می دهند هنگام سرماخوردگی در محل های کار خود حاضر شوند. برای انتقال ندادن بیماری به افراد دیگر جامعه باید چاره اندیشی کرد که بیشتر این توصیه ها فردی است و افراد بیمار باید براساس آگاهی جمعی به آنها عمل کنند.

مترو یکی از اماکن عمومی است که این روزها از عوامل اصلی انتقال ویروس سرماخوردگی در میان شهروندان است چرا که به علت محدودیت در تعداد واگن ها و عدم تناسب میان مسافران و قطارهای فعال در خطوط، با وجود ازدحام مسافران و این فشردگی در قطارها و نزدیک بودن مسافران با فرد سرماخورده هوای واگن ها و ایستگاه های مترو را ویروس های سرماخوردگی انباشته است و خود عاملی است که افراد زیادی در خطر ابتلا به سرماخوردگی قرار گیرند. یکی از توصیه هایی که می توان به افراد بیمار کرد تا از این پدیده نوظهور جلوگیری کرد این است که این افراد در فرایند شکل گیری و یا ابتلا به سرماخوردگی از استفاده از این وسایل نقلیه عمومی خودداری کنند و اگر این امکان برای آنها وجود ندارد از ماسک های هوا که از انتقال ویروس سرماخوردگی به افراد دیگر جلوگیری می کند استفاده کنند.

شاید این نکته کوچک و به ظاهر سطحی به نظر بعضی از افراد بی تأثیر باشد و بگویند چند نفر بیمار که نمی توانند همه را بیمار کنند. اما همین پدیده کوچک در سطح کلان مشکلات فراوانی را برای کشور در بخش های مختلف ایجاد می کند. اگر یک نفر در روز اول هفته 10 نفر را بیمار کند و این 10 نفر در روز بعد هر کدام 10 نفر دیگر را بیمار کنند تا آخر هفته ما یک میلیون بیمار سرماخورده داریم که بخش بزرگی از بدنه اجرایی کشور را تشکیل می دهند و این فرضی بسیار خوشبینانه است چرا که در شرایط حال حاضر متروی تهران بسیار بیشتر از یک فرد بیمار در حال تردد هستند و این برای اقتصاد کشور بسیار خطرناک است چرا که هنگام بیماری کارایی افراد به کمتر از نصف می رسد و این زمانی به یک مسئله ملی تبدیل می شود که بدانیم افراد زیادی در معرض ابتلا به بیماری سرماخوردگی هستند و تأثیرات جبران ناپذیری را برای کل بدنه اجتماع ایجاد می کنند.

برای جلوگیری از این مشکل راه حل های ساده ای وجود دارد که به صورت کلی بیان شد. سازمان متروی تهران در این خصوص می تواند با افزایش تعدا قطار های فعال در خطوط از ازدحام مسافران جلوگیری کند و یا فضای واگن ها و ایستگاه را به وسیله ضد عفونی کنندگان از وجود ویروس های معلق در هوا جلوگیری کنند اما پیشگیری اصلی باید توسط خود شهروندان صورت گیرد و با استفاده از ماسک های تصفیه هوا و یا در خانه ماندن از بروز این معضل جلوگیری کنند.

پی نوشت: این یادداشت در روز ۲۸ آبان ماه در روزنامه خورشید به چاپ رسیده است.

 

زباله دانی به نام شهر

کمتر کسی را می­بینید که مایل به زندگی در شهری پر از زباله باشد اما برای تهرانی­ها این قانون صدق نمی­کند. ما در شهری پر از زباله زندگی می­کنیم یا بهتر بگویم ما در زباله­دانی به نام تهران زندگی می­کنیم و به خود می­بالیم که در پایتخت زندگی می­کنیم. یکی از عادت های ما این است که هر آشغالی را - فرق نمی­کند بزرگ یا کوچک- به نزدیک ترین نقطه کنار دستمان می­اندازیم، از فیلتر سیگار بگیرید تا کارتون های بزرگ یخچال. ما هر چه دم دستمان باشد بدون توجه به کناری پرتاب می­کنیم و برایمان فرقی نمی کند که کجا زباله های خود را رها می­کنیم. برای خیلی از ما اتفاق افتاده است که زباله های خود را در گوشه و کنار شهر رها کرده ایم و شعار «شهر ما خانه ما» را به تمسخر گرفته ایم اما این یک شعار نیست چرا که در جامعه روبه رشد ما که همه افراد به نوعی ساعت های زیادی را در محیط خارج از خانه به سر می برند شهر دیگر تبدیل به خانه اصلی ما شده است که بیش از نیمی از ساعات شبانه روز را در خیابان ها و محیط های اداری و خدماتی آن به سر می بریم و توجه به پاکیزگی این خانه بزرگ توجه تمامی شهروندان را می طلبد.

فرهنگ شهر نشینی مفهومی است اخلاقی که درونی سازی آن در میان مردم یک شهر از الزامات اصلی ساماندهی یک شهر محسوب می شود. نخستین نکته ای که در خصوص شهرنشینی باید دانست و آن را بپذیرفت این نکته است که همیشه حق با ما نیست. اگر این نکته را قبول داشته باشیم دیگر به همین راحتی زباله های خود را هر جا که رسیدیم رها نمی کنیم و به دیگران هم حق می دهیم که در این شهر زندگی کنند و از نعمت شهری سالم و زیبا بهرمند شوند. اما متأسفانه ظاهر شهر ما نشان می دهد که ما حقی جز برای خودمان نمی شناسیم و هر کاری را که خوشایند خودمان است انجام می دهیم فارغ از اندیشیدن به دیگران. ما در رفتارهایمان به گونه ای عمل می کنیم گویی همواره حق با ماست و اینگونه می شود که تعاملات اجتماعی خود را همواره محقق و مدعی می دانیم و این در حالی است که در برخی از موارد حق با دیگران است و احترام به حق دیگران از الزامات فرهنگ شهرنشینی است که باید به آن عمل کنیم و آن را جدی بگیریم.

فرهنگ شهر نشینی در کنار خدمات مناسب شهری می تواند در سلامت شهر موثر باشد. جمع آوری به موقع زباله ها، لایروبی آبراه ها، دفع فاضلاب و... می تواند به زیبایی ظاهری شهر کمک کند. انتقال به موقع زباله ها یکی از معضلاتی است که این روزها شهر ما با آن درگیر است و گاهی روزهای متوالی سطل های زباله تخیله نمی شوند و این انباشت زباله در کنار ظاهر نازیبایی که ایجاد می کند خود عامل بیماری ها و معضلات شهری دیگر چون ازدیاد گربه ها و احیاناً حیوانات موذی می شود که ناقلان بیماری های فراونی هستند. همین عدم توجه که به ظاهر بسیار ناچیز به نظر می رسد می تواند سلامت یک جامعه را با خطری جدی مواجه کند. حال این سوال پیش می آید که مسئول این نابسامانی ها کیست؟ اگر تنها مسئولین خدمات شهری را مقصر بدانیم کمی بی انصافی کرده ایم هر چند مسئولین شهری باید توجه ویژه ای را به این امر اختصاص دهند اما مقصر اصلی این معضل خود ما مردم هستیم که با کم توجهی و بعضاً بی توجهی های خودمان شهر را به این روز درآورده ایم و آن را تبدیل به زباله دانی بزرگ کرده ایم که به هر طرف که نگاه می کنی چیزه جز پسماند و نخاله چیزی نمی بینی.

 پی نوشت: این یادداشت در ۲۷ آبان ماه در روزنامه خورشید به چاپ رسیده است.