گرایش فرم به سوی محتوای نامعلوم
- يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۱، ۱۰:۰۷ ق.ظ
گاهی از منظر فرمالیسم به مجموعه شعر نامه های بی تاریخ سروده کمیل قاسمی
گرایش فرم به سوی محتوای نامعلوم
امری که باعث شد فرمالیستها همه توجه خود را به اثر ادبی معطوف سازند این مساله بود که ادبیات را گونهای از کاربرد زبان میدانستند که با در هم ریختن زبان علمییا کاربردی شکل میگرفت. این در هم ریختن، تلاشی برای خارج شدن از هنجارهای معمولی زبان بود تا در سایه عادت ستیزی نوعی خلاقیت هنری به وجود آید. «فرم، نظم و شکلی است که در بیان محتوای اثر ادبی و هنری به کار میرود. فرم، شیوه تنظیم و هماهنگ کردن اجزای و عناصر یک اثر هنری و ادبی و روش ارائه آن است». فرمالیستها، اثر ادبی را بدون هیچگونه پیش زمینهای مورد بررسی قرار میدهند. در نقد یک اثر ادبی فقط به خود متن توجه دارند. آنها معتقدند که به اثر ادبی باید از جنبه ادبی بودن آن نگریست. فرمالیستها اثر را به عنوان بازتاب دهنده حقیقت زندگی نویسنده که پیشتر بر آن تاکید میشد، نپذیرفتند. از دیدگاه فرمالیستها زندگینامه مولف در درجه دوم اعتبار قرار دارد و در مرحله نخست به خود متن میپردازند. در مجموعه شعر «نامههای بی تاریخ» سروده کمیل قاسمیبا نوعی تلاش فرمالیستی روبهرو میشویم. این مجموعه دارای 51 شعر است که 13 شعر انتهایی کتاب که در قالبهای کلاسیک سروده شده است و از دایره این یادداشت خارج است. بخش نخست این مجموعه که از 31 شعر تشکیل میشود، در قالب شعر سپید سروده شده است و اغلب آنها طرح وارههایی کوتاه و چند خطی است. مفهوم شکل از نظر فرمالیستها به دو پیشنهاد مهم که آنان مطرح میکنند وابسته است: 1. هر نکته ادبی از واژه تا سخن، باید در پیوندی که با سایر نکتهها مییابد، بررسی گردد و شناخته شود. بر این اساس شناخت ساختار یا شالوده اصلی اثر مهمترین جنبه پژوهش ادبی است. 2. پژوهش همزمانی – که سوسور آن را مطرح کرد- روش اصلی پژوهش ادبی است.در اغلب شعرهای بخش نخست این مجموعه که از طرح وارههای چند خطی تشکیل میشود شاعر سعی در هنجارگریزی از ذهنیت مسلط اجتماعی دارد که از آموزههای اصلی مکتب فرمالیسم است اما شاعر بیشتر به محتوا نظر کرده است و این آشناییزداییها در درون مایه محتوای اثر شکل میگیرد و نه در صورت اثر که این نکتهای است که فرمالیستها آن را بخشی از توجه به فرم اثر میداند. به نظر فرمالیستها شکل نسبت میان اجزا و عناصر را نشان میدهد. منظور از این مجموعه عناصر، همان عناصر آوایی، شامل وزن و قافیه، هجا، ردیف و عناصر زبان شناسیک شامل همه صنایع بدیعی و بیانی و عناصر معنایی میشود. مشروط بر این که، این عناصر در ساخت یک اثر ادبی نقشی بر عهده داشته باشند.«آنجا کیست/ که من اینجا نیستم؟!» نخستین شعر این مجموعه است که در عین کوتاهی مفهومیهمزمانی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و با شنونده اثر (مخاطب) وارد گفتوگویی میشود که سه عامل در آن ایفای نقش میکنند. ابتدا با خود شاعر روبهرو هستیم که پرسشی را میپرسد. دومین عامل شنونده است که پرسش خطاب به او بیان شده است و سومین عامل کسی است که در سوی دیگر قرار دارد و شاعر به خاطر آن در مکان فعلی حضور ندارد. این در هم ریختن زبان و ایجاد مفهومیجدید در شعر یکی از شگردهایی است که ریشه در تفکرات فرمالیستی دارد. توجه بیش از حد به فرم در نزد فرمالیستها سبب بیتوجهی به محتوا نشده است و آنها بر خلاف فوتوریستها که هیچگونه توجهی به محتوا نداشتند و تنها صورت و فرم را مورد عنایت قرار میدادند، محتوا را نیز مد نظر قرار میدهند. زیرا، صورت و محتوا را جدا از یکدیگر نمیدانند. در مجموعه شعر «نامههای بیتاریخ» ما با نوعی گرایش به سمت محتوا و عدم توجه به فرم مواجه هستیم. در این خصوص میتوان به شعرهای شماره 4، 5، 16، 25 و 27 اشاره کرد که برای نمونه دو شعر را در زیر میآورم.«نه سدی شکسته/ نه باران بسیار باریده/ تنها دریا آمده/ ماهی را از دلتنگی درآورد». (ص 10) «با همه ی زمینی بودنش/ آسمانی است/ کره ی خاکی». (ص 40) به نظر فرمالیستها به جای جستوجوی «مفهوم اثر» باید در پی کشف شکرد بود. این معنای سخن شکلوفسکی است که هنر همان شگرد است. برای شناخت این شگرد باید نوع «از شکل انداختن» و «دگرگون کردن» ماده اثر هنری را مشخص کرد. در این مجموعه ما با شگردهای زبانی متعددی روبهرو میشویم که میتوان به صورت نمونه به شعر شماره 3 اشاره کرد. «دهانم را در پرانتز میگذارم/ فریادی نیست/ رازیست/ که باید به نجوا با تو بگویم» (ص 9) در این شعر جدای از دست بردن در فرم زبان، آشناییزدایی در محتوا نیز صورت گرفته است و نمونه خوبی برای یک شعر فرمالیستی است که در عین ایجاز در کلمات مضمون شاعرانهای نیز دارد.شاعر در ادامه نیز از شگرد آشناییزدایی استفاده میکند و این کار را آنقدر تکرار میکند که موجب دلزدگی مخاطب میشود. طرح وارههایی که در سطح طرح باقی میمانند و به شعریت در مفهوم عام آن نمیرسند. شعرهای شماره 2، 6، 21، 25، 26و 27 از این دستهاند.لوی اشتروس میگوید: در ارتباط با فرمالیسم، حوزههای دوگانه فرم و محتوا کاملاً جدا نگه داشته میشود. چرا که به گمان فرمالیستها، صرفاً فرم قابل درک است و آنچه در محتوا رسوب میکند، ارزش چندانی ندارد. این در حالی است که تئورسینهای فرمالیسم با وقوف کامل به این مساله مشخصاً و بارها دیدگاهشان را در این مورد بیان داشتهاند که: برای ما مفهوم فرم به گونه افزایش پایندهای با مفهوم ادبیات به عنوان یک کلیت و نیز مقوله واقعه ادبی ادغام شده است. به طور کلی، یکی از عوامل تعریفکننده فرمالیستهای روس، تلاششان در اندیشیدن به یک اثر به عنوان مجموعهای از عناصر زبانی و ساختاری و فعل و انفعالهای میانشان است که میتواند به زایش آنچه در سنت محتوا خوانده میشود بینجامد. در مجموعه شعر «نامههای بی تاریخ» که نخستین مجموعه شعر این شاعر است نیز ما با تلاشی فرمالیستی در بخش نخست این مجموعه مواجه میشویم که در آن شاعر تجربههای خوبی را بر اساس این نظریات انجام داده است اما در برخی از اشعار به خوبی از عهده این کار بر نیامده است. این مجموعه این امید را در مخاطبان خود زنده نگه میدارد که در آینده شاهد شعرهای خوبی از این شاعر جوان باشیم.
پیوست: این یادداشت در شماره یک نشریه کلاغ و
روزنامه آرمان روابط عمومی به تاریخ 11/10/ 91 به چاپ رسیده است.
چگــــــــونه مــــــــردن را خود خواهم آموخــــت.
آپم