تاثیر معنادار سیاست بر توسعه فضای شهری
- سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۵۲ ق.ظ
دکتر آذر تشکر در نشست سیاست فضاهای شهری مطرح کرد
ابوالفضل جلال
فضای شهری به عنوان عرصه فعالیتهای عمومی از اهمیت ویژهای در نزد مسئولان سیاسی و برنامهریزان اجتماعی برخوردار است. با شکلگیری شهرهای مدرن و سرعت روزافزون زندگی امروز انسانها بیش از نیمی از ساعات شبانهروز را در فضای شهر به سر میبرند و در تمام این مدت در ارتباطی دوسویه با محیط و فضای شهری قرار دارند. در این خصوص نشست «سیاست فضای شهری» از سری نشستهای بررسی پژوهشهای اجتماعی ایران که به همت موسسه پژوهشی «رخداد تازه» برگزار میشود بهانه خوبی بود تا بیشتر با سیاستگذاریها و تاثیرات سیاسی- اجتماعی آن بر فضای شهری آشنا شویم. در این نشست آذر تشکر جامعهشناس و پژوهشگر حوزه شهر به تحلیل تحولات سیاسی و تاثیر آنها بر فضای شهری پرداخت.
وی سخنان خود را با ورود مدرنیته در ایران آغاز کرد و گفت: به قول مارشال برمن مدرنیته شیوه معینی از تجربه فضا و زمان است. بشر در مدرنیته منطق جدیدی را در زمان و فضا ایجاد کرد. ما در تحلیل مدرنیته ایرانی موضوع فضا را جدی نگرفتهایم، در حالی که در آغاز ورود مدرنیته در ایران و پس از آن این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. اولین کوششها در مدرن کردن جامعه ایرانی با دخالت در فضا شروع شد و آن ایجاد خیابان در فضای شهری بوده است. وقتی در مورد مدرنیته ایرانی سخن به میان میآوریم غالبا به بعد زمانی آن توجه میشود و بیشتر دورههای تاریخی، یا توسل به مفاهیم تاریخی مانند مفهوم ترقی/گسست یا مفاهیم نسلی جامعه ایرانی را مورد تحلیل قرار میدهیم. این در حالی است که «فضا» به عنوان یکی دیگر از پایههای مدرنیته در گفتمان روشنفکری ایران مغفول مانده است. برای ما موضوع فضا یک امر بدیهی و غیردیالکتیک و غیرچالشی است. دلایل بسیار میتوان برای این وضعیت برشمرد یکی آنکه اتومبیل در زندگی ما خیلی مهم شده است و ما فضای بیرونی را از طریق اتومبیل تجربه میکنیم. زمانی که از منزل خارج میشویم تنها به رسیدن به مقصدی معین توجه داریم و به فضایی که از آن میگذریم کمترین توجهی نداریم. ما ارتباطمان با محیط را و درگیری تجربی و ذهنی با فضا را در اتومبیل به طور موقت تعطیل میکنیم تا وقتی به مقصد برسیم. در واقع برای ما فضای شهری از مناسبات روزمره حذف شده است. رابطه فن سالارانه کارشناسان و دارندگان دانش حرفهای درباره فضای شهری با دولت و حاکمان و تصمیمگیران شهری هم میتواند دلیل دیگری باشد که این عدم توجه به فضا را به همراه داشته است. مطالعات پروژههای شهری همواره با بودجههای شهرداریها یا دولت انجام میشود و مشاوران پروژههای شهری اغلب فاصله لازم را با دولت ندارند؛ چون منابع تامین پروژهها در نهایت در دست سیاستگذاران شهری و دولت است و به همین دلیل حرفهمندان حوزه شهر کمتر به نقد سیاستهای شهر در حوزه عمومی پرداختهاند. در این حالت است که شهر و مسائل آن برای کسانی که درآن زندگی میکنند، یعنی شهروندان، تبدیل به مسئلهای عمومی نشده است.
تشکر افزود: به قول کانت فضا باید به داوریهای زیباشناختی ما وارد شود و تنها در این صورت است که میتواند موضوع محوری عمل اجتماعی قرار گیرد. همانطور که هاروی میگوید جریانی از ساخت زیباشناسی در سیاست دنبال میشود و ما باید این سازماندهیای را که دارد ما را به سمت پروژهای خاص هدایت میکند، بشناسیم. این پژوهشگر فضای شهری در توضیح نظریههای فضای شهر افزود: توجه به نظریهپردازان فضا به خاطر وجه انتقادی آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است و برخی از آنها میتواند در تحلیل فضای شهری قبل و بعد از انقلاب و دوره معاصر ایران مورد استفاده قرار گیرد. میشل فوکو بحث فضاهای خاص همچون زندان، بیمارستان و تیمارستان را مطرح و اشاره میکند که قدرت در فضاهای خاص چگونه عمل میکند. دیوید هاروی در نظریه انتقادی خود بحث سهگانه «فضا، زمان و پول» را مطرح میکند و این سه عنصر را هسته اساسی قدرت اجتماعی قرار میدهد و اشاره میکند که افرادی که قدرت اجتماعی را در اختیار یا قصد تغییر مناسبات قدرت دارند باید تعریف دوبارهای از این سه عنصر ارائه دهند. فضا و قدرت مناسبات دوسویهای با هم برقرار میکنند. هم قدرت فضای خودش را تولید میکند و هم ایجاد فضاها میتواند به سازماندهیهای جدید در جامعه منجر شود. بهقول دیوید هاروی اقدامات هوسمان در تغییر شهر پاریس در دوران ناپلئون سوم به نوسازیهای اجتماعی جدید، برقراری نظم بورژوایی و طبقه متوسط جدید و جداسازیهای فضایی شدید در این شهر منجر شد.
یکی دیگر از نظریهپردازان «لوفور» است که از زاویهای دیگر به فضا نگاه و موضوع زندگی روزمره را در این بحث وارد میکند. لوفور میگوید که «حق به شهر» نوعی حق جمعی است و زندگی شهری ما را دچار روزمرگی میکند. نوعی روزمرگی سرکوبگر که ما را از خود بیگانه میکند. زمانی که رویدادی در شهر و فضای شهر اتفاق میافتد زندگی روزمره ما قطع میشود و ما به نوعی خودآگاهی میرسیم و فضای شهر و نوعی زیست جهان را تجربه میکنیم. برای لوفور شهر و فضای شهری در شکل ایدهآل جایی است که معنا دارد و این معنا است که شما را از روزمرگی خارج میکند و در این هنگام است که میتوان شهر را بازخوانی و ردپای سیاست را در شهر مشاهده کرد.
تشکر بحث درباره فضای شهری در ایران را از دوره رضاخان آغاز کرد و افزود: در دوره رضاخان ما دخالت در فضا را در پروژههای بزرگ ساختمانی میبینیم که تحتتاثیر معماری آلمانی است. به لحاظ شهرسازی ما رفتهرفته با ساختار شهری شطرنجی روبهرو میشویم که در شهرهای کوچکتر، غیر از تهران هم دنبال میشود. به این ترتیب ما هم ساختمانهایی با معماریهای خیلی با شکوه داریم و هم پروژههایی بزرگ در قالب شهرهای منظم و دقیق. در دهههای 40 و 50 ما با اوج نوسازی در ایران مواجه میشویم. ساخت میدان شهیاد که بعد از انقلاب، آزادی نام گرفت و ساخت مجموعههای تالار رودکی و تئاتر شهر در این ایام است. در سال 1349 اولین طرح جامع شهر تهران را داریم. وجه تمایز این دوره با دورههای بعدی در اهمیت دادن به خیابانسازی است و اینکه در این خیابانها چه فعالیتهای اجتماعی صورت میگیرد و این در زمانی است که اتومبیل جدیت امروز را در فضای شهری ندارد. بهعلاوه در دوره پهلوی ما با یک نوع خط فضایی هم روبهرو هستیم که خیابان انقلاب است، خطی از میدان آزادی تا دماوند که طبقات پایین را از طبقات بالا جدا میکند. در شمال خیابان انقلاب جایگیری نهادهای مدرن را مشاهده میکنید که خودش را از حصار ناصری و مناطق جنوبی شهر جدا کرده است.
مشاهده میکنید که انقلاب ایران نیز در همین خط فضایی اتفاق میافتد، خطی که میخواهد جنوب و شمال را به هم وصل کند و مشارکت طبقات پایین و بالا در همین خط لبه اتفاق میافتد و اغلب تظاهرات از میدان امام حسین تا میدان آزادی است. اولین اقدامات انقلابی در فضای شهری نمودهای بارزی دارد. به آتش کشیدن و تخریب نمادهایی که تصور میشدند غربگرایانه و فاسد هستند مانند سینماها، برخی هتلها و محلههای بدنامی مانند شهرنو و... اولین نشانههای مداخلات سیاست در فضاست. بعد از جنگ ما با تحول فضای شهری مواجه میشویم. در سال 1370 طرح سازماندهی تهران را داریم. در دوران سازندگی چند اتفاق مهم در شهرها میافتد که نشانه مستقیم دخالت سیاست در فضا است. احداث اتوبانها در تهران یکی از این اقدامات است. این اتوبانها که تنها اتومبیلها از آن عبور میکنند نوعی خط فضایی را ایجاد میکنند و به سختی میتوان ارتباط فضایی را بین محلات دو سوی اتوبان برقرار کرد. بنابراین علاوه بر جداسازیهای شمالی-جنوبی و طبقاتی در تهران به نوعی جداسازی فضایی هم دامن زده میشود. یکی دیگر از اقدامات این دوران حذف محلات مسئلهدار مانند خاک سفید بود. نتیجه این اتوبانسازیها و حذف محلات این بود که طبقات فقیر در همه نقاط شهر پخش و از دید جامعه پنهان میشدند. از این زمان اولین تصویری که از تهران به ذهن میرسید شهری است که برای زندگی بورژوازی و طبقات متوسط طراحی شده است.
در دوره هشت ساله سازندگی سیاست فروش تراکم شهر تهران را گرانتر و پرتراکمتر کرد. شهری که محل مناسبی برای اقتصاد خرده بورژوازی پس از انقلاب بود و سرمایهها در مستغلات بهکار انداخته شد. سیاست عمده در این دوره توسعه شهرکها و مناطق الحاقی به شهر است. یعنی شهر در سطح نیز توسعه یافت. در این دوره فرهنگسراهایی ساخته شد که در دوره اصلاحات فضای عملکردی مناسبی را برای طبقه متوسط ایجاد کرد. اگر دوره سازندگی را دوره ایجاد فضاها بتوان تلقی کرد باید دوره اصلاحات را دوره استفاده و تقویت عملکردی فضاها به حساب آورد.
اما از سال 1384 وضع کاملا برمیگردد. در دوره اول ریاستجمهوری آقای احمدینژاد سه اتفاق مهم رخ میدهد؛ تصویب طرح جامع تهران در سال 1385، تبصره بودجه 1385 که کلیه طرحهای عمرانی را به سازمان بسیج سازندگی واگذار کرد و اتفاق قابل طرح دیگر، طرح توسعه فضاهای فرهنگی است. در طرح جامع تهران بهجای گسترش تهران در نقاط پیرامونی به موضوع بافتهای تاریخی و مناطق مرکزی شهر تهران توجه جدی میشود و دیگر بحث توسعه شهرکهای اطراف تهران را نداریم و توسعه شهر تهران کمتر میشود. هدف این طرح این بود که سرمایهها در سیاست اعیانیسازی (Gentrification) در مناطق تاریخی و محیطهای مسکونی «فرسوده» بهکار افتد. اعیانیسازی در ادبیات شهرسازی ما نسبتا بار معنایی مثبتی را بهخود گرفته است درحالیکه در نظریه انتقادی در مباحث فضا این واژه بار منفی با خود دارد و نشاندهنده نوعی تظاهر و دورویی است. سیاستی است که میخواهد واقعیت زندگی شهری، فرسودگی زندگی و روح و روان آدمهای شهری را پنهان و البته سرمایههای عدهای را چند برابر کند.
با کمک تبصره بودجه، نهادهای نظامی در بحث ساختوساز شهری بسیار فعال شدند و با کمک طرحهای مطالعاتی مانند طرح توسعه فضاهای فرهنگی، فضاهای محلهای بر محور مساجد تعریف شد. در این میان فضاهای فرهنگی موجود در شهر مانند سینماهای متروکه مورد بیتوجهی قرار گرفتند و سینماهای جدیدی در مجتمعهای اداری- تجاری تعریف شدند تا امکان کنترل را بیشتر فراهم کنند. در خیابان لالهزار 23 سالن نمایش و سینما وجود دارد که در حال حاضر انبار صنف الکتریکی است.
در دوره دوم ریاستجمهوری احمدینژاد، ما با دخالتهای سیاسی و ایدئولوژیک و اقتصادی زیادی در فضای شهری مواجه میشویم. در این دوره ما با نوعی رفتار انتقامجویانه
(Revanchism) در فضا روبهرو هستیم. نیل اسمیت ریوانشیسم را اینگونه تعریف میکند که عدهای امتیازاتی را که دیگران دارند از آن خود میدانند و سعی در بازگرداندن این امتیازات به خود را دارند و شروع به رفتاری انتقامجویانه میکنند. فضای عمومی شهر که در دوره اصلاحات از آن طبقه متوسط بود، بعد از سال 88 با یک نگرش انتقامجویانه مواجه میشود. فضاهای شهر که فضاهای حضور طبقه متوسط است یا دچار بریدگیها و قطع ارتباط جمعیتی میشود، مانند پروژه چهارراه ولیعصر یا تعاریف جدیدی پیدا میکنند مانند پیاده راهسازی خیابان شهدا و تعریف جدید میدان امام حسین یا با نشانهگذاریهای جدیدی سعی میشود این تفکر القا شود که فضا تحت اشغال اندیشه خاصی است. بیلبوردهای عظیم در میادین و بهخصوص در خط فضایی تهران یعنی انقلاب، چهارراه ولیعصر و میدان ولیعصر از جمله نشانهگذاریهای جدید شهر است.
در بخش اقتصادی هم در این دوران با احداث پاساژها و مجتمعهای عظیم تجاری روبهرو میشویم که مصرفگرایی را القا میکنند و سعی در ایجاد بازار محصولات کمکیفیت و تشویق جامعه به مصرف دارند. در پایان این نشست که با نمایش فیلمی از فضای شهری دوره پهلوی و نمایش عکسهایی از فضای عمومی و پروژههای عمرانی شهر تهران در دورههای مختلف تاریخی همراه بود، آذر تشکر به سوالات شرکتکنندگان درباره فضای شهری پاسخ داد.
این گزارش در روز دوشنبه 23 بهمن ماه 1391 در روزنامه بهار به چاپ رسیده است