شبگردی

در شهر من مردی است که شب ها روی دیوارهای شهر عربده می کشد؛ اینطوری، آآآآآآآآآآآآ

شبگردی

در شهر من مردی است که شب ها روی دیوارهای شهر عربده می کشد؛ اینطوری، آآآآآآآآآآآآ

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

سیمای زن در ادبیات

 

نگاهی به مجموعه شعر "دختری مینیاتوری بودم" سروده شیما شهسواران احمدی 

در خوانش فمینیستی از آثار ادبی همواره با دو گرایش عمده روبه‌رو هستیم. گرایش نخست به زن در حکم مصرف کننده ادبیاتی که مردان تولید می‌کنند و به دریافت‌هایی که خواننده زن از متون ادبی به دست می‌آورد، می‌پردازد. و گرایش دوم توجه خود را به زن در حکم نویسنده اثر ادبی معطوف می‌کند، در واقع به زن در حکم تولید کننده معنای متنی و ساختارهای ادبیاتی که زنان تولید گنندگان آن هستند می‌پردازد. در گرایش نخست به تصویر‌ها و کلیشه‌هایی که زنان را با آن نشان می‌دهند پرداخته می‌شود. کلیشه‌هایی که زن را در حکم موجودی وسوسه‌گر، موجودی دلنشین اما ذاتاً ناتوان در نظر می‌گیرند. این کلیشه‌ها در ادبیاتی ظهور می‌کند که تولید کننده آن مردانی هستند که خواستار استمرار سلطه فرهنگی و اجتماعی مردان هستند. و گرایش دوم به موضوعاتی همچون زبان زنانه و خط سیر فردی و اجتماعی ادبیات زنانه می‌پردازد. در خوانش مجموعه شعر «دختری مینیاتوری بودم» سعی می‌شود با توجه به این دو گرایش به بررسی گوشه‌ای از اثر بپردازم.مگی‌هام در فرهنگ نظریه‌های فمینیستی هویت را این گونه تعریف می‌کند «از نظر فمینیست‌ها هویت هدف نیست بلکه به معنای دقیق‌تر نقطه آغاز هر فرایند خودآگاهی است. آنان می‌گویند درک زنان از هویت، متکثر و حتی تعارض آمیز است.» در ادبیات مردسالارانه هویت زنانه را مترادف با ضعفی تاریخی می‌دانند که شاعر در بیت پایانی غزل پنجم این کتاب به خوبی به آن اشاره می‌کند،

«استکانم که نیم من اشک است نیمه خالی مرا پر کن

زور تاریخ می‌رسد به زنان مادرم گریه کن در آغوشم»

در این غزل ما با نوعی گم شدن هویت زنانه روبه‌رو هستیم که شاعر این گم شدن و فراموشی هویت را با واژه «شجره نامه» نشان می‌دهد و دلیل این گم شدن را اختراع قطار می‌دانند که در این شعر نشانه‌هایی از پیشرفت و صنعتی شدن است و جامعه‌ای را تصویر می‌کند که با پیشرفت رو به رشد خود هویت فردی را از انسان و به خصوص از زنان می‌گیرد و منجر به از خود بیگانگی انسان مدرن می‌شود.

«شهر من زیر ریل‌ها له شد اختراع قطار تاوان داشت

آن قدر بی‌نشان شدم که شده ست شجره... نامه ام فراموشم»

در شعرهای ابتدایی مجموعه شعر با گم گشتگی هویت فردی مواجه هستیم و این مخاطب را ترغیب می‌کند تا ادامه شعر‌ها را دنبال کند تا سرنوشت این گم‌گشتگی را دریابد و این اتفاق در غزل سی اتفاق می‌افتد، که برای زن صفاتی چون؛ روح سرکش، طغیان گر، نجابت و رها بودن قائل می‌شود که به هیچ وجه با صفاتی که ادبیات مردسالار برای آنها توصیف می‌کند همخوانی ندارد و شاعر در این شعر در برابر کلیشه‌ها می‌ایستد و هویتی مستقل و خودآگاه از زن را ارائه می‌دهد. نکته دیگری که در این مجموعه شعر توجه مخاطب را جلب می‌کند جابه‌جایی جایگاه مرد و زن است. همانطور که پیش‌تر اشاره شد در ادبیات مردسالار، زن در موضع ضعف نسبت به مرد قرار دارد. به طور نمونه در غزل شماره هفت ما با این جابه‌جایی روبه‌رو هستیم؛

«سقراط شو سقراط شو سقراط اسطوره دنیای منطق باش

رستم نخواهی شد اگر هر زن در قصه‌ها تهمینه ات باشد»

یا

«گنجشکی در حوض نقاشی مفهوم دریا را نمی‌فهمی

جز صورت سرخت چه می‌بینی هر حوض تا آیینه‌ات باشد»

در این غزل، زن در نقش انسانی منطقی، بزرگ‌اندیش و انسانی که افق‌های گسترده تری را می‌بیند ظاهر می‌شود و مرد انسان کوچکی است که جز به ظواهر توجهی ندارد و از دریا تنها گوشه‌ای کوچک به اندازه حوض می‌بیند.در بیت آخر غزل دهم نیز شاعر با اینکه خود را بزرگ‌تر از مردان نمی‌بیند، خود را کوچک‌تر نیز نمی‌بیند و در مقام برابری با مردان ظاهر می‌شود که این نیز خود نشان از تغییر بیان و دیدگاه نسبت به زنان دارد.

«ما دو کوهیم که هرگز نرسیدیم به هم

سرد و مغرور تو هم مثل منی حق داری»

به نظر می‌رسد در این مجموعه شعر شاعر توانسته است تصویر متفاوتی از زن را نسبت به ادبیات گذشتگان که تا حدودی در زیر سلطه نظام مرد سالاری بوده است به نمایش بگذارد. و شاعر این شعر‌ها شخصیت مستقلی از زن را در روند کلی این مجموعه ساخته و پرداخته است.


* این یادداشت در روزنامه آرمان روابط عمومی در تاریخ ۲۹ مهرماه ۹۱ به چاپ رسیده است.

 

مشکلات زیر ذره بین بینش اجتماعی

 

بسیاری از ما در زندگی های شخصی خود با مشکلات زیادی درگیر هستیم. بیکاریم، مشکلات مالی بسیاری داریم، با خانواده و دوستانمان مشکل داریم، افسرده هستیم، احساس می کنیم کسی ما را درک نمی کند، تیپ مان بد است، از رشته تحصیلی خود ناراضی هستیم و مسکن مناسبی پیدا نمی کنیم و بسیاری مشکلات ریز و درشت دیگر که اطرافمان را گرفته است. در اولین برخورد با این مشکلات احساس می کنیم که این مشکلات ریشه در زندگی خصوصی ما دارد و محوریت این مشکلات به خود ما بر می گردد و خود را مقصر این مشکلات می دانیم. افراد مشکلات خصوصی خود را معمولاً در چارچوب دگرگونی های تاریخی و تضادهای نهادی که در بستر اجتماع قرار دارد در نظر نمی گیرند. اما با مشاهده مشکلات خود در زندگی افراد دیگر و با همه گیر شدن برخی از این مشکلات در سطح جامعه در می یابیم که در این مشکلات تنها نیستیم و اشتراکات زیادی با افرادی که به این مشکلات دچارند، داریم. اغلب مردم از رابطه پیچیده ای که میان زندگی خصوصی شان و تاریخ اجتماعی وجود دارد، آگاهی چندانی ندارند و ضمن آن که نمی توانند وضعیتشان را به درستی تحلیل کنند، قادر نیستند با به کنترل درآوردن تحولات ساختاری بر مشکلات به ظاهر شخصی شان فائق آیند. فهم تاریخی از گرفتاریهای شخصی، اولین گام در شکل گیری بینش اجتماعی است. به طور خلاصه بینش اجتماعی یعنی این که ما مشکلات و گرفتاری های خود را با نگاهی جامعه شناختی ببینیم و عوامل بیرونی را در شکل گیری آنها دخیل بدانیم.

فردی که دارای بینش اجتماعی است می تواند تأثیر رویدادهای تاریخی دامنه دار را در زندگی خصوصی و فعالیت های اجتماعی افراد دیگر درک کند. اولین فایده این نوع بینش این است که انسان فقط هنگامی قادر است مفهوم زندگی را درک و سرنوشت خویش را دریابد که خود در بطن تاریخ اجتماعی قرار دهد. لازمه شکل گیری بینش اجتماعی درک گرفتاری های شخصی در بستر مسائل عام اجتماعی است. یک مسئله عام یک موضوع عمومی است و زمانی پدید می آید که مردم متوجه می شوند که ارزش های اجتماعی آنان نادیده یا مورد تهدید قرار گرفته است. به طور مثال اگر در یک شهر صد هزار نفری اگر یک فرد بیکار باشد باید به تجزیه و تحلیل رفتارها، شخصیت،مهارت و امکانات آن فرد بیکار توجه کنیم چرا که این مسئله یک مسئله شخصی است و این عدم شغل را باید خود فرد جستجو کرد، ولی وقتی در جامعه‏ای با پنجاه میلیون نفر شاغل،پانزده میلیون‏ نفر بیکار وجود دارد،این یک مسئله عمومی است‏ و نمی توان آن را در چارچوب خصوصیات و امکانات افراد تجزیه و تحلیل نمود. در چنین‏ شرایطی، ساخت واقعی امکانات اجتماعی بطور کلی مضمحل شده است، در نتیجه برای تجزیه و تحلیل صحیح و هم‏چنین ارائه راه‏حل ممکن‏ باید امکانات نهادهای اقتصادی و سیاسی موجود در جامعه را موردنظر قرار داد و تنها به موقعیت‏ اجتماعی و شخصیت افراد اکتفا ننمود. در رابطه با مسئله بیکاری، باید بگوئیم که‏ وقتی نظام اقتصادی بعضی از جامعه‏ها بشکلی‏ طرح ریزی شده است که در مقابله با حوادث و مشکلات‏ ناگهانی آسیب‏پذیر شده، مسلماً راه‏حل مسئله‏ بیکاری از قدرت فردی خارج است  و یک مسئله اجتماعی است که کل جامعه با آن درگیرند. مسائلی که ما امروز در شرایط متعدد و مشخص با آن روبرو می‏شویم،معلول‏ دگرگونی‏هایی است که برای شناخت‏ علل مشکلات باید پیوسته به ماوراء آنها توجه کنیم. امروز دگرگونی‏های ساختی به‏ موازات گسترش و ارتباط پیچیده نهادهای‏ اجتماعی تنوع و افزایش یافته اند. بدین‏ترتیب‏ برای اینکه به مفهوم ساخت اجتماعی دسترسی‏ یابیم و آن را به درستی بشناسیم باید بستگیها و پیوستگی‏های عوامل گوناگون را مورد پژوهش‏ قرار دهیم .بدیهی است انجام چنین امر مهمی منوط به داشتن بینش اجتماعی است.

 

جنگ و شخصیت مسئله دار در شعر

نگاهی به مجموعه شعر پیراهن تو پرچم کدام جمهوری است سروده رسول پیره

 

نخستین برداشتی که پس از مطالعه مجموعه شعر «پیراهن تو پرچم کدام جمهوری است» در ذهن مخاطب نقش می‌بندد فضای تیره‌ای است به نام «جنگ»، که در جای جای این مجموعه با آن روبه‌رو هستیم. این فضای تیره با انتخاب رنگی تیره برای جلد این مجموعه آغاز می‌شود و در شعرهای آن گسترش می‌یابد.
«شعر جنگ» بازتولیدی فرهنگی در اجتماعی است که در آن جنگی به وقوع پیوسته است. در این جوامع ما با دو گروه از شاعران روبه‌رو می‌شویم که به مفاهیم جنگ از زوایایی کاملاً متفاوت می‌پردازند. گروه نخست را شاعرانی تشکیل می‌دهند که وقوع جنگ را از نزدیک لمس کرده‌اند و به ناگاه خود را در سیطره تبلیغات و شعارهای آرمانی جنگ می‌یابند. تبلیغاتی که برای انسجام و هدایت افکار عمومی به سرعت در جامعه گسترش می‌یابند و فضای جامعه را آکنده از شعارهایی می‌سازند که اغلب ریشه در عقاید ملی و مذهبی جامعه دارند و ارزش‌هایی چون مقاومت و انسجام ملی را ترویج می‌کنند.
گروه دوم از شاعران جنگ، افرادی هستند که فضای جنگ را تجربه نکرده‌اند اما با آثار بجا مانده و عوارض پس از آن به خوبی آشنا هستند و در این فضاست که شاعران فارغ از تبلیغات و شعارها، بی‌واسطه با پدیده‌ای اجتماعی به نام جنگ روبه‌رو می‌شوند که به واقع چهره‌ای خشن و تیره دارد. در اشعار گروه دوم ما با شکل‌گیری «شخصیتی مسأله‌دار» روبه‌رو می‌شویم که خود را در مواجهه با جامعه و محیط اجتماعی خود می‌بیند و فضا را برای خود بغرنج و بی‌آینده تصور می‌کند.
شخصیت مسأله‌دار، اول بار توسط جورج لوکاچ، اندیشمند مجارستانی وارد این عرصه شد و بعدها شاگرد وی لوسین گلدمن آن را در کتاب دفاع از جامعه شناسی رمان، گسترش داد. انسان مسأله‌دار، یعنی انسان بی‌آینده که در جهانی تباه، جویای ارزش‌های کیفی و اصیل انسانی است و به همین دلیل منتقد و مخالف جامعه است و در حاشیه آن جای می‌گیرد.
در مجموعه شعر «پیراهن تو پرچم کدام جمهوری است» سروده رسول پیره، ما با نوعی از شخصیت مسأله‌دار مواجه می‌شویم که خود را در برابر جامعه‌ای جنگ زده می‌بیند و به آن واکنش نشان می‌دهد. نخستین برخورد ما با شخصیت مسأله‌دار، در شعر صفحه 14 شکل می‌گیرد و شاعر در این شعر شخصیتی را تولید می‌کند که نسبت به اطراف خود بی‌تفاوت است و خود را در مواجهه با جامعه‌ای سنتی می‌بیند و پدر را که نماینده سنت است با خشونت سبیل هایش نمایش می‌دهد که نشانه ای از جامعه مرد سالار گذشته است. شخصیت مسأله‌دار در این شعر با کشمکشی میان حوزه اجتماعی و حوزه فردی مواجه می‌شود و به دنبال راهی برای رهاشدن از این کشمکش درونی می‌گردد، راهی که می‌یابد عنصری از جامعه و محیط حاکم است که در آن تفنگ، تانک و جنگ در جریان است. « دیگر این پیراهن برای دو نفر جا ندارد/ پس گوشت را نزدیک‌تر بیاور/ تا صدایی را که از لوله تفنگ می‌گذرد بشنوی/ گوشت را نزدیک‌تر بیاور/ تا صدایی را که از لوله تفنگ می‌گذرد بشنوی» در ادامه شاعر این جدایی خشونت بار را نمی‌پسندد و شروع به ایجاد فضایی کسالت‌بار و روزمره می‌کند که نشانه‌ای است از جامعه مدرن و این تکرار را در بخش دوم شعر به خوبی به نمایش می‌گذارد. اما سرنوشت این شخصیت در همین تکرار تمام نمی‌شود و شاعر از این جداسازی به واسطه روزمرگی راضی نیست و این روزمرگی را دست مایه‌ای قرار می‌دهد برای وارد شدن به فضای دار که در واقع از خشونت کمتری نسبت به جنگ همراه است.
در این مجموعه شعر ما با شخصیت مسأله‌داری تا انتهای کتاب مواجه هستیم که خود را سرگردان میان ارزش‌های جامعه سنتی از سویی و ارزش‌های جامعه مدرن از سویی دیگر می‌بیند، ارزش‌هایی که می‌خواهد از آنها جدا شود و ارزش‌های شخصی خود را بسازد اما توان کافی برای مقابله با هجوم این ارزش‌های در جامعه و زندگی شخصی خود ندارد و دچار یأس و افسردگی می‌شود و خود را بی‌آینده و در حاشیه قرار گرفته شده می‌پندارد. این شخصیت تنها محدود به این مجموعه نمی‌شود و ما نمود آن را در اشعار دیگر دوستان جوان نیز می‌یابیم. و می‌توان حضور این شخصیت مسأله‌دار را در شعر از ویژگی‌های شعر جوان معرفی کرد. شخصیتی که لازم است در مورد آن بیشتر به گفت‌وگو بنشینیم.

 

این یادداشت در روزنامه خورشید در تاریخ ۷ مهر ۹۱ منتشر شده است