جنگ و شخصیت مسئله دار در شعر
- جمعه, ۲۱ مهر ۱۳۹۱، ۰۸:۵۰ ق.ظ
نخستین برداشتی که پس از مطالعه مجموعه شعر «پیراهن تو پرچم کدام جمهوری است» در ذهن مخاطب نقش میبندد فضای تیرهای است به نام «جنگ»، که در جای جای این مجموعه با آن روبهرو هستیم. این فضای تیره با انتخاب رنگی تیره برای جلد این مجموعه آغاز میشود و در شعرهای آن گسترش مییابد.
«شعر جنگ» بازتولیدی فرهنگی در اجتماعی است که در آن جنگی به وقوع پیوسته است. در این جوامع ما با دو گروه از شاعران روبهرو میشویم که به مفاهیم جنگ از زوایایی کاملاً متفاوت میپردازند. گروه نخست را شاعرانی تشکیل میدهند که وقوع جنگ را از نزدیک لمس کردهاند و به ناگاه خود را در سیطره تبلیغات و شعارهای آرمانی جنگ مییابند. تبلیغاتی که برای انسجام و هدایت افکار عمومی به سرعت در جامعه گسترش مییابند و فضای جامعه را آکنده از شعارهایی میسازند که اغلب ریشه در عقاید ملی و مذهبی جامعه دارند و ارزشهایی چون مقاومت و انسجام ملی را ترویج میکنند.
گروه دوم از شاعران جنگ، افرادی هستند که فضای جنگ را تجربه نکردهاند اما با آثار بجا مانده و عوارض پس از آن به خوبی آشنا هستند و در این فضاست که شاعران فارغ از تبلیغات و شعارها، بیواسطه با پدیدهای اجتماعی به نام جنگ روبهرو میشوند که به واقع چهرهای خشن و تیره دارد. در اشعار گروه دوم ما با شکلگیری «شخصیتی مسألهدار» روبهرو میشویم که خود را در مواجهه با جامعه و محیط اجتماعی خود میبیند و فضا را برای خود بغرنج و بیآینده تصور میکند.
شخصیت مسألهدار، اول بار توسط جورج لوکاچ، اندیشمند مجارستانی وارد این عرصه شد و بعدها شاگرد وی لوسین گلدمن آن را در کتاب دفاع از جامعه شناسی رمان، گسترش داد. انسان مسألهدار، یعنی انسان بیآینده که در جهانی تباه، جویای ارزشهای کیفی و اصیل انسانی است و به همین دلیل منتقد و مخالف جامعه است و در حاشیه آن جای میگیرد.
در مجموعه شعر «پیراهن تو پرچم کدام جمهوری است» سروده رسول پیره، ما با نوعی از شخصیت مسألهدار مواجه میشویم که خود را در برابر جامعهای جنگ زده میبیند و به آن واکنش نشان میدهد. نخستین برخورد ما با شخصیت مسألهدار، در شعر صفحه 14 شکل میگیرد و شاعر در این شعر شخصیتی را تولید میکند که نسبت به اطراف خود بیتفاوت است و خود را در مواجهه با جامعهای سنتی میبیند و پدر را که نماینده سنت است با خشونت سبیل هایش نمایش میدهد که نشانه ای از جامعه مرد سالار گذشته است. شخصیت مسألهدار در این شعر با کشمکشی میان حوزه اجتماعی و حوزه فردی مواجه میشود و به دنبال راهی برای رهاشدن از این کشمکش درونی میگردد، راهی که مییابد عنصری از جامعه و محیط حاکم است که در آن تفنگ، تانک و جنگ در جریان است. « دیگر این پیراهن برای دو نفر جا ندارد/ پس گوشت را نزدیکتر بیاور/ تا صدایی را که از لوله تفنگ میگذرد بشنوی/ گوشت را نزدیکتر بیاور/ تا صدایی را که از لوله تفنگ میگذرد بشنوی» در ادامه شاعر این جدایی خشونت بار را نمیپسندد و شروع به ایجاد فضایی کسالتبار و روزمره میکند که نشانهای است از جامعه مدرن و این تکرار را در بخش دوم شعر به خوبی به نمایش میگذارد. اما سرنوشت این شخصیت در همین تکرار تمام نمیشود و شاعر از این جداسازی به واسطه روزمرگی راضی نیست و این روزمرگی را دست مایهای قرار میدهد برای وارد شدن به فضای دار که در واقع از خشونت کمتری نسبت به جنگ همراه است.
در این مجموعه شعر ما با شخصیت مسألهداری تا انتهای کتاب مواجه هستیم که خود را سرگردان میان ارزشهای جامعه سنتی از سویی و ارزشهای جامعه مدرن از سویی دیگر میبیند، ارزشهایی که میخواهد از آنها جدا شود و ارزشهای شخصی خود را بسازد اما توان کافی برای مقابله با هجوم این ارزشهای در جامعه و زندگی شخصی خود ندارد و دچار یأس و افسردگی میشود و خود را بیآینده و در حاشیه قرار گرفته شده میپندارد. این شخصیت تنها محدود به این مجموعه نمیشود و ما نمود آن را در اشعار دیگر دوستان جوان نیز مییابیم. و میتوان حضور این شخصیت مسألهدار را در شعر از ویژگیهای شعر جوان معرفی کرد. شخصیتی که لازم است در مورد آن بیشتر به گفتوگو بنشینیم.
این یادداشت در روزنامه خورشید در تاریخ ۷ مهر ۹۱ منتشر شده است
- ۹۱/۰۷/۲۱
موفق باشی و عاشق